برومندگَزی، حیدرعلیخان، مدرّس فقه، اصول، کلام و فلسفه و از رجال دوران معاصر (1288-1375ش).
او در 1288ش در گَزِ بُرخوار* به دنیا آمد. پدرش، حاج عبدالغفّار، و اجدادش از اعیان اصفهان بودند که از دیرباز از کشاورزان و تجار گز بودند و به فراست و درستکاری شهرت داشتند. اجداد مادری حیدرعلی نیز از مشاهیر و اعیانِ اصفهان بودند و مادرش، نباتبیگم، دختر محمدرضاخان گزی معروف به سرتیپ بود؛ زنی فاضل که همه او را به نیکوکاری میشناختند. حیدرعلی که کوچکترین فرزند خانواده بود، در سهسالگی پدرش را از دست داد و برادر بزرگترش، آقامحمدخان، سرپرستی او را به عهده گرفت.1
عمو و همسر عمویش نیز که فرزندی نداشتند، از همان کودکی از او حمایت میکردند. همسرعمویش او را با مقدمات و علوم دینی آشنا کرد و به مکتبخانه فرستاد. سپس حیدرعلی برای ادامۀ تحصیل راهی اصفهان شد و، براساس زندگینامۀ خودنوشت او، در مدرسۀ قدسیّه مشغول به تحصیل شد و حساب و هندسه را نزد میرزا عبدالحسین قدسی* مشهور به «خوشنویس» آموخت. دروس ادبیات عرب را نزد میرزا حسن قدسی برادر کوچک عبدالحسین قدسی فراگرفت. در همین ایام، برخی دیگر از دروس ادب عربی را نزد محمدعلی معلم حبیبآبادی* آموخت. سپس برای ادامۀ تحصیل به مدرسۀ صدر* و نیمآورد* نزد علی مدرس یزدی و حسن دولتآبادی رفت و کلام، فقه، و اصول فقه آموخت. همچنین از دانش استادانی مانند سید مهدی درچهای، سید مرتضی خراسانی، مشهور به جارچی خراسانی، محمدرضا نجفیغروی، سید محمدصادق یزدآبادی و سید محمد نجفآبادی بهره برد. برومند در درس خارج فقه سید علی نجفآبادی هم شرکت کرد و فلسفه و حکمت را در مدرسۀ صدر نزد محمد حکیم خراسانی آموخت.2 گفته شده برومند با جلالالدین همایی* همدوره و همدرس بودهاست.3
برومند در دورهای از عمرش از جمله مدرسان فقه و اصول بود. او مدتی در مدرسۀ صدر بازار* و مدرسۀ سلطانی، مشهور به چهار باغ، تدریس میکرد.4 از مشهورترین شاگردان او میتوان به ابراهیم امینی و اسداللّه جوادی اشاره کرد.5 بهعلاوه، در سالهای نخست تأسیس دانشکدۀ ادبیات دانشگاه اصفهان*، مدتی به دانشجویان، فلسفه درس میداد.6 پس از انقلاب اسلامی 1357ش، گهگاه به تهران میرفت و در انجمن حکمت و فلسفه (اکنون، مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفه) در جمع اعضای هیئتعلمی انجمن و علاقهمندانی آزاد، متونی در زمینۀ فلسفه، کلام و اصول تدریس میکرد.7
برومند، علاوهبر تحصیل و تدریس، در عرصههای سیاسیـاجتماعی فعال بود. او در 1332ش در انتخابات دورۀ هجدهم مجلس شورای ملی شرکت کرد و در کنار حسامالدین دولتآبادی و عبدالحسین مشیر فاطمی، بهعنوان نمایندۀ مردم اصفهان برگزیده شد.8 از مهمترین فعالیتهای اجتماعی او توجه به عمران و آبادانی مزارع و روستاهای زادگاهش و همچنین حمایت از طلاب مستعد بود. او توانست هزینۀ تأسیس سی مدرسۀ ابتدایی در روستاهای محروم را تأمین کند.
پس از انقلاب اسلامی، برومند برخی اموال موروثیاش را وقف امور عامالمنفعه کرد، دو خانهای را که از عمویش در گز برخوار به جا مانده بود، نیز رایگان در اختیار ادارۀ بیمه قرار داد و خانۀ دیگر را به نوادهاش، امیرهمایون برومند، صلح کرد. نیمی از این خانه که عمارتی اعیانی و تاریخی بود، به عبدالعلی ادیب برومند* خواهرزادۀ حیدرعلی برومند واگذار شد و او مرکزی فرهنگیـادبی در آن تأسیس کرد که تا امروز با نام «فرهنگسرای ادیب برومند» به فعالیت خود ادامه داده است. در این فرهنگسرا، کلاسهای آموزشی و برنامههای ادبی و هنری برگزار میشود و قسمتی از آن به موزه تبدیل شده است. فرهنگسرا یکی از مقاصد گردشگری منطقه نیز به شمار میرود.9
همسر حیدرعلی برومند، فاطمه، دخترِ میرسید عبدالحسین مدّرس خاتونآبادی معروف به سیدالعراقین بود. آنها دو فرزند به نامهای امیرمنصور و امیرمسعود داشتند؛ امیرمنصور در زمان حیات پدر درگذشت. حیدرعلی برومند در 1375ش از دنیا رفت و در آرامگاه امامزاده ابوالعباس خوراسگان* به خاک سپرده شد.10
طریق الرشاد تنها کتابی است که از برومند به جا مانده است. این کتاب شرح و ترجمۀ بخشی از تجرید الاعتقادِ خواجه نصیرالدین طوسی است و فصلهای اول تا سیودوم از مقصد اول این کتاب را در بر میگیرد. برومند در مقدمۀ آن اشاره کرده است که این اثر را به فارسی نوشته تا مخاطبان بیشتری از آن بهرهمند شوند.11 او در این کتاب، علاوهبر شرح علامه حلّی، به سایر شرحها و تعلیقاتِ تجرید الاعتقاد ازجمله: شرح علیبنمحمد سمرقندی، معروف به قوشچی، جلالالدین دوانی، و عبدالرزاقبنعلی لاهیجی توجه کرده و متناسب با بحث به آرای محمدبنابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا*، و شارحان او، ازجمله ملاهادی سبزواری و ملامحمداسماعیل درب کوشکی* نیز اشاره کرده است. طریق الرشاد نخستین بار 1351ش در اصفهان منتشر شد. سپس سال 1403ش به کوشش سعیده هادی در تهران بازنشر شد. از برومند مقالهای نیز با عنوان «اعادۀ معدوم» در کیهان فرهنگی، ش۴۷ (بهمن 1366) منتشر شده است که برگرفته از سخنرانیهای او در انجمن حکمت و فلسفه است.
/حسن سیّدعرب/
منابع
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، «حیدرعلی خان برومند: یادگاری از حوزۀ فقهیـفلسفی اصفهان»، وقف: میراث جاویدان، ش 19 و 20، پاییز و زمستان 1376.
امینی، ابراهیم، خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، تهران: مؤسسۀ فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392ش.
برومند، منوچهر، «شرح احوال قُدوةُ العلماء والمتفقهین حاج حیدرعلی خان برومند گزی»، 1404ش در تارنمای منوچهر برومند:
Retrieved Sept.22, 2025, from https://manoutchehr-broomand.com/-گز برومند-حیدرعلی-ربانی-عالم-احوال
/شرح-.
برومندگزی، حیدرعلی، طریق الرشاد: شرح فارسی تجرید الاعتقاد، تصحیح و تحقیق سعیده هادی، تهران: نور اشراق، 1403ش.
سیدعرب، حسن، «گل بانگ دل افگاران»، در حیدرعلی برومندگزی، طریق الرشاد: شرح فارسی تجرید الاعتقاد، تصحیح و تحقیق سعیده هادی، تهران: نور اشراق، 1403ش.
کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان (در علم و عرفان و ادب و هنر)، ج1، اصفهان: نشر گلها، 1375ش.
مدنی، احمد، «حیدرعلی خان برومند»، نقد و بررسی کتاب تهران، ش58، بهار 1397.
مهدوی، مصلحالدین، اعلام اصفهان، تصحیح، تحقیق و اضافات غلامرضا نصراللّهی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، 1385ش.
همایی، جلالالدین، تاریخ اصفهان: حوادث و وقایع و حکام و سلاطین اصفهان، به کوشش ماهدختبانو همایی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1395ش.
- برومندگزی، ص31؛ برومند، ص2-5.[↩]
- برومندگزی، ص31-34؛ برومند، ص7-13.[↩]
- ابراهیمی دینانی، ص244.[↩]
- برومندگزی، ص34؛ کتابی، ج1، ص246.[↩]
- امینی، ص61؛ مهدوی، ج1، ص99 ، 530.[↩]
- برومند، ص13 – 14.[↩]
- برومند، همانجا؛ سیدعرب، ص23 ،27.[↩]
- همایی، ص 663.[↩]
- برومند، ص14-17.[↩]
- مدنی، ص 97-98؛ برومند، ص2 ،17.[↩]
- برومندگزی، ص35.[↩]