
شیخ لطفالله، مسجد، بنایى از نیمۀ نخست سدۀ یازدهم، از دورۀ شاهعباس اول*، در بدنۀ شرقى میدان نقش جهان* اصفهان.1
این بنا، که از مشهورترین آثار معمارى ایران در دورۀ صفوى* است، در 1310ش به شماره 105 در فهرست آثار ملى ایران ثبت شده است.2
تاریخهاى 1012 و 1028 در کتیبههاى بنا دیده مىشود. تاریخ نخست، که در کتیبۀ جلوخان آمده، تاریخ پایان کار جلوخان است. گویا تاریخ دوم، که در کتیبۀ محراب آمده، تاریخ پایان ساخت بنا است. در همین کتیبه*، نام معمار بنا هم آمده است: محمدرضا ابناستاد حسین بنّاء اصفهانى*. کتیبهاى هم به تاریخ 1011 در زیرزمین بنا بوده که امروزه برجا نیست.3 البته کار ساخت مسجد پیش از اینها آغاز شده بود. به گفتۀ خوزانى اصفهانى*، شاهعباس* در 1002 شیخلطفالله میسى* (متوفى 1035) را، که در پى حملۀ ازبکان از مشهد به قزوین رفته بود، از قزوین به اصفهان آورد و فرمان داد مسجدى براى او روبهروى عالىقاپو* بسازند تا شیخ در آن نماز جمعه اقامه کند.4 شاه سرکارىِ بنا را نیز به خود شیخ سپرد و مقرّر کرد سالانه وجوهاتى از املاک خاصۀ شریفه به او بپردازند.5 به گفتۀ خوزانى اصفهانى، مسجد را از آغاز، مسجد شیخلطفالله خواندند.6 البته شاردن*i این بنا را مسجد صدرii و مسجد فتحاللهiii خوانده و نام صدر را به عالِمى نسبت داده که در زمان شاهصفى* در کنار مسجد سکونت داشته است.7 این نامها تاکنون در هیچ منبع دست اول دیگرى دیده نشده و گویا گدارiv هم این دو را به نقل از شاردن آورده است.8 همین نامها در پروندۀ ثبتىِ بنا هم آمده است.9
مطابق برخی گزارشها و به گفتۀ خوزانى اصفهانى، شیخلطفالله در این مسجد نماز جمعه برپا مىکرده است. شیخلطفالله میسى در رسالۀ اعتکافیه در پایان بحثى درباره اعتکاف و نماز جمعه و محل اقامۀ آنها، شاهدى بر جامعبودن مسجد خود آورده است. شاهد او این است که شاه بهطور شفاهی به او فرمان داده تا مسجدجامعى روبهروى خانۀ او، عالىقاپو و دولتخانه، بسازد.
در متون، نامی هم از مدرسۀ شیخلطفالله* دیده مىشود. ملّامحمدزمان تبریزى رسالۀ خود به نام فرائدالفوائد: در احوال مدارس و مساجد را در 1122 در یکى از حجرههای همین مدرسه نوشته است.10 تبریزى این مدرسه را نزد شیعه همپایۀ مدرسۀ نظامیه نزد اهل سنّت دانسته و کسانى چون آقاحسین خوانسارى* و چند تن از بزرگان خاندان خاتونآبادى* را در شمار ساکنان آن نام برده است. او افزون بر آوردن خبر تعمیر مدرسه به فرمان شاهسلطانحسین*، دربارۀ تاریخ مدرسه دو قول نقل مىکند. قول نخست این است که مدرسه را شخصى به نام خواجهملک در زمان شاهطهماسب بنا کرده و شاهعباس با ساخت مسجد، به تعمیرِ مدرسه هم فرمان داده و ادارۀ مسجد و مدرسه را به شیخلطفالله سپرده است. قول دیگر سابقۀ مدرسه را به پیش از دورۀ صفویه مىرساند. به گفتۀ او، در تعمیرات پیشین مدرسه، سردابهاى در زیر حجرهاى ظاهر مىشود که سنگ قبر ابوعلى سینا* را در آن مىیابند.11 افوشتهیى* در وقایع 1002 آورده است که شاهعباس پس از ورود به اصفهان، براى سان دیدن از پیادهنظام درر باغِ نقش جهان، از دولتخانه به میدان آمد و بر بام مدرسۀ خواجهملک مستوفى* رفت که مقابل باغِ نقش جهان بود.12 این مؤیّدِ قول نخست ملّامحمدزمان است. شاردن هنگام وصف مسجد، از مدرسهاى همنام آن یاد مىکند و مضمون برخى از کتیبههاى آن را مىآورد.13 او بانى دو بنا را یک تن مىداند. درهرحال، آنچه از این مدرسه مىدانیم بیشتر پس از زمان ساخت مسجد است. در چند نسخۀ خطى، محل استنساخ را مدرسۀ شیخلطفالله در اصفهان آوردهاند، از جمله نسخهاى از شرح تشریحالافلاک شیخبهائى به تاریخ 1077 و نسخهاى از شرح فارسى هیئت قوشچى به تاریخ 1228.14 بنابراین، مدرسه دستکم تا اوایل سدۀ سیزدهم برقرار بوده است. به گفته جلالالدین همایى*، در اواسط قرن چهاردهم، زمین مدرسه به فروش رفت و بخش زیادى از آن ویران شد و، بهجاى آن، تیمچۀ شیخحیدر را ساختند. همایى از قول نوادۀ شیخجمالالدین مسجدشاهى، یکى از ائمۀ جماعت مسجد شیخلطفالله در دورۀ قاجار، آورده که وقتى براى افزودن وضوخانه و حوضخانه به مسجد شیخلطفالله بخشى از سرداب مدرسه را تصرّف کردند، سنگ قبر ابوعلى سینا را در آن یافتند. همایى مىافزاید پس از آن معلوم نشد چه بر سر آن سنگ آمد.15 طبق پروندۀ ثبتى بنا، ادارۀ باستانشناسى وضوخانۀ مسجد شیخلطفالله را، که آسیبى به بنا زده بود، در خرداد 1313 برچید.16 ورجاوند به نقل از حسین معارفى آورده که حوض جلوخان مسجد هم در همین زمان تخریب شده است.17 شاید آنچه در این دوره برچیدهاند همان وضوخانهاى بوده که هنگام ساختنش سنگ قبر ابوعلى سینا را یافتهاند.
مسجد شیخلطفالله، در مقایسه با مساجد شاهانه، کموبیش کوچک است و در آن خبرى از صحن و مناره نیست. اما در ظرافت و پختگى طرح و تزیینات و کیفیت اجزا نمایندۀ دوران اوج معمارى صفوى* است. بخش اصلى بنا، چه در چشمانداز بیرونى و چه در عملکرد درونى، گنبدخانۀ مزیّن و آراستۀ آن است و گویى بقیۀ فضاها به آن ملحق شدهاند. این فضاها شامل جلوخان و سردر رو به میدان و شبستان زیرِ زمین و راهرویى است که از سردر به گنبدخانه مىرسد. سردر و جلوخانِ بنا درست روبهروى عالىقاپو است. جلوخان، که عقبنشینىِ بدنۀ میدان است در آستانۀ مسجد، شامل سه جبهه است که دو راستهبازار کفشدوزها یا بازار* مسجد شیخلطفالله و بازار آهنگرها به آن باز مىشود. بدنههاى جلوخان امروزه از کاشى هفترنگ است. در عکس 46 آلبوم 207 کاخ گلستان، وسط این جلوخان حوضى مستطیلشکل قرار داشته، که امروزه از میان رفته است. دو سکوى بزرگ از سنگ یکتکه در دو طرف جلوخان کنار ورودى بازار است، که بنا بر عکسهاى مرکز اسناد میراث فرهنگى اصفهان*، در تعمیرات حدود 1330ش افزوده شدهاند. درگاه ورودى بنا چهار پله بالاتر از کف جلوخان است. سردر مسجد مُقرنَسى پوشیده از کاشى مُعرّق* دارد. کتیبۀ احداثى بنا پاى همین مقرنس* است. در پس ورودى، راهرویى هست که دیوارها و سقف آن همه کاشى است. روبهروى در ورودى، در آن سوى راهرو، پنجرهای مُشبّک از جنس سنگ است. اینجا مدخل وضوخانه و آبریزگاه تخریبشدۀ مسجد است. این پنجرۀ سنگى را از آرامگاه شاهزادگان صفوىِ مقتول در زمان شاهصفى به اینجا آوردهاند.18 از کنار این پنجره، راهرو نود درجه مىچرخد. در انتهاى این راهرو، با نود درجه چرخشِ دیگر به گنبدخانه وارد مىشویم. این گنبدخانه فضاى سرپوشیدۀ اصلى مسجد است. قاعدۀ گنبدخانه حدود 18 متر × 18 متر و ارتفاع آن 5/26 متر است. تزیینات اِزارههاى آن از کاشى هفترنگ و بالاتر از آن از کاشى مُعرّق است. کتیبه نقش پررنگى در تزیین این گنبدخانه دارد. دورِ بیشتر قابها و قوسها را کتیبههایى از آیات قرآن و احادیث و اشعارى به زبان عربى گرفته است. ساقۀ گنبد شانزده پنجرۀ مشبّک از کاشى معرّق دارد. البته عمدۀ نور این فضا از گشودگى بالاى مدخل گنبدخانه در جبهۀ شمالى تأمین مىشود. سطح زیرین گنبد را یکسره از کاشى معرّق پوشاندهاند. نقش چشمگیر گنبد متشکّل از مجموعهاى از تُرَنجها است که با فاصله در کنار هم چیده شدهاند. هرچه گنبد بالاتر مىرود، ترنجها کوچکتر مىشوند و نقشْ جمعتر مىشود تا به شمسۀ نوک گنبد برسد. فضاهاى دور گنبدخانه در طبقۀ بالا شامل چند اتاق و راهرو است که سقف بیشتر آنها رسمىبندىِ آجرى دارد. زیر گنبدخانه شبستانى است با طاقى کوتاه و گچپوش که بر چهار پایۀ ستبر سوار است. اِزارهها و کف آن را در دهههاى اخیر با کاشیهاى فیروزهاى و لاجوردى پوشاندهاند. در بدنههاى شبستان، دریچههایى بوده که امروزه مسدود است.19
براساس عکسهاى قدیمِ بنا در آلبومخانۀ کاخ گلستان،20 جلوخان پوشیده از کاشى هفترنگ و داراى دو کتیبه از کاشى معرّق بوده است. بنا به گفتۀ ارباب اصفهانى* و مطابق تاریخ تألیف کتاب او، این کاشیها را پیش از 1308 برداشته و قابهاى جلوخان را با گچ و طرحهایى ساده و درشت پوشاندهاند.21 این وضع جلوخان در عکسى که زارهv بین 1315 تا 1319/1897ـ1901 برداشته پیدا است.22 طبق عکسهاى رابرت بایرونvi، در تعمیرات 1307ش، گچکارى قابهاى جلوخان را، بدون طرحهاى قبلى، تجدید کردهاند.23 در این زمان، چند قطعه کاشى هفترنگ هم بالاى قوس دهانۀ ورودى و دو طرف آن نصب کردهاند. کاشیهاى امروزىِ جلوخان را حدود 1330ش، بر اساس طرح کاشیهاى موجود در شبستان زیرزمین و مسجد جامع عباسى*، ساختهاند.24 بنابر عکسهاى بایرون و به گفته نورصادقى،25 پیش از تعمیرات 1315ش، بیشتر بخشهاى کتیبههاى ساقۀ گنبد ریخته بود. در همین تعمیرات، همزمان با تجدیدِ کاشىِ خودِ گنبد، شمارى از کتیبههاى ساقهگنبدى را از نو ساختهاند و کتیبۀ طومارى دورِ گنبد را نیز با افزودن چند سوره بر متن کامل کردهاند. در شبستان زیرزمین تا پیش از 1316ش، کاشیهایى نگهدارى مىشد که شاید کاشیهاى اوّلیۀ جلوخان بوده باشد. این کاشیها را در این سال در اِزارههاى شبستان نصب کردهاند.26 گدار خبر داده که کتیبۀ تاریخدار 1011، از کاشى معرّق، در 1304 و 1305ش از نما جدا شده و در محراب این شبستان نصب شده است.27 از مقایسه عکس این کتیبه، موجود در کتابخانه دانشگاه هاروارد28 و عکس 25 آلبوم 199 کاخ گلستان برمىآید که این قطعه کتیبه پیش از این در جبهۀ شمالى جلوخان، بالاى ورودى بازار، بوده است. در چند سال اخیر، همۀ کاشیهاى قدیم شبستان را برچیده و بهجاى آنها کاشیهایى فیروزهاى و لاجوردى نشاندهاند. گچکارى سقف نیز تجدید شده است. از دیگر تغییرات بنا، کف گنبدخانه است که گویا تا 1316ش از گچ بوده است.29 روزنامه اخگر در 20 اسفند 1316 از بازدید رضاشاه پهلوى از مسجد و فرمان کاشىپوشکردن کف گنبدخانه خبر داده است.30
براساس رقمهاى آمده در کتیبهها، کاتبِ کتیبۀ احداثىِ جلوخان و دو کتیبۀ دور داخلى گنبد، که همه به قلم ثلث است، علیرضا عباسى* است. به گفتۀ نصرآبادى*،31 علیرضا عباسى دو کتیبۀ رباعى هم به قلم نستعلیق در دو سوى جلوخان، بالاى ورودى بازار خفافان و حلاجان، داشته است. این کتیبهها امروز برجا نیست، اما در دو عکس آلبومخانۀ کاخ گلستان آثار آن پیدا است.32 بلرvii حدس مىزند خوشنویس کتیبۀ دورِ بیرونىِ گنبد نیز علیرضا عباسى باشد.33 اساس سخن او مشابهت کرسىبندىِ وضع موجود این کتیبه با کتیبۀ جلوخان است. البته چنانکه آمد، وضع موجود این کتیبه به گواهى پروندۀ ثبتى، حاصل تعمیرات 1315ش است.34 بخشهاى بازسازىشده را على مسمىپرست نوشته است.35 خوشنویس کتیبههاى ثلث چهار جبهۀ گنبدخانه «باقرِ بنّاء*» است. از این «باقر بنّاء» هیچ نمىدانیم. در تذکرههاى صفوى نیز نامى از او یافت نشد. بلر با مقایسۀ خط و شیوۀ رقمزنى این دو خوشنویس احتمال مىدهد که باقر بنّاء شاگرد علیرضا عباسى بوده باشد.36 کتیبههاى ثلث چهار گوشۀ گنبدخانه رقم ندارد. مضمون کتیبههاى داخل گنبدخانه شامل سورههایى از قرآن، روایاتى درباره مسجد، اذان و نماز و شعرهاى عربى با مضمون توسّل به چهارده معصوم علیهمالسلام است. هنرفر* شاعر کتیبههاى جبهههاى شرقى و غربى را شیخبهائى* و شاعر کتیبههاى جبهۀ سمت محراب و روبهروى آن را شیخلطفالله دانسته است.37 متن و صورت این کتیبهها جفتجفت یکى است. متن یکى از کتیبههاى گنبدخانه سورۀ جمعه است، که شاید نشانهاى از اقامۀ نماز جمعه در این مسجد باشد.38
/محمدصادق اکرامى/
منابع
علاوهبر مشاهدات مؤلّف و اسناد مذکور در متن و موجود در آرشیو سازمان میراث فرهنگی:
ارباب اصفهانى، محمدمهدىبن محمدرضا، نصف جهان فى تعریفالاصفهان، به تصحیح منوچهر ستوده، تهران: امیرکبیر، 1368ش.
اسکندرمنشى، عالم آرای عباسی، تصحیح ایرج افشار، تهران: 1335ش، 3 جلد در 2 مجلد، 1343ش، 1350ش.
افوشتهیى، محمودبن هدایتاللّه ، نقاوةالآثار فى ذکرالاخیار: در تاریخ صفویه، به اهتمام احسان اشراقى، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1373ش.
اکرامى، محمدصادق، «شناخت تغییرات کتیبههاى مسجد شیخلطفالله براساس منابع تصویرى»، پایاننامه کارشناسى ارشد، دانشگاه هنر اصفهان، 1397ش.
بیگباباپور، یوسف، کتابشناسى دستنوشتهاى نجوم و علوم وابسته: موجود در کتابخانههاى ایران و برخى کشورهاى جهان، تهران: ارمغان تاریخ، 1394ش.
پازوکى طرودى، ناصر، شادمهر، عبدالکریم، آثار ثبتشدۀ ایران در فهرست آثار ملى: از 24/6/ 1310 تا 24/6/ 1384، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، 1384ش.
تبریزى، محمدزمانبن کلبعلى، فرائدالفوائد: در احوال مدارس و مساجد، به کوشش رسول جعفریان، تهران: دفتر نشر میراث مکتوب، 1373ش.
خوزانى اصفهانى، فضلى بیگ، افضلالتواریخ، ج 3، به کوشش کیومرث قرقلو، انگلستان: کمبریج، 2015.
رجایى، عبدالمهدى، اصفهان از نگاه اخگر، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1393ش.
میسى، شیخلطفالله، اعتکافیه، نسخۀ خطى کتابخانه وزیرى یزد، ش 2244.
نصرآبادى، محمدطاهر، تذکرۀ نصرآبادى: تذکرةالشعرا، به تحقیق محسن ناجى نصرآبادى، تهران: اساطیر، 1378ش.
نورصادقى، حسین، اصفهان، تهران: چاپخانۀ سعادت، 1316ش.
ورجاوند، پرویز، «نگاهى به پیشینۀ تعمیر برخى از بناهاى تاریخى اصفهان: یادى از شادروان استاد معارفى معمار بناهاى تاریخى»، هنر و مردم، ش 175 (اردیبهشت 1356).
همایى، جلالالدین، «رابطۀ ابنسینا با اصفهان»، در جشننامه ابنسینا، ج 2، تهران: انجمن آثار ملى، 1334ش.
هنرفر، لطفالله ، گنجینۀ آثار تاریخى اصفهان، اصفهان: کتابفروشی ثقفی، 1350ش.
Archnet, 2019. Retrieved Dec.21, 2019, from https://archnet.org/sites/1623.
Blair, Sheila, “Inscribing the square: the Inscriptions on the Maidan-i Shah in Isfahan”, in Calligraphy and architecture in the Muslim world, ed. Mohammad Gharipour and Irvin Cemil Schick, Edinburgh: Edinburgh University Press, 2013.
Chardin, Jean, Voyages du chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l’Orient, ed. L. Lang l És, Paris, 1811.
Ferrante, Mario, “La Mosquée de Saih Lutfallah à Ispahan: relevé planimétrique”, in Travaux de restauration de monuments historiques en Iran, vol.6, ed. Giuseppe Zander, Rome: ISMEO, 1968.
Godard, André, “Masdjid-é shaikh Lutfullah”, in Athar-e iran Annales du Service Archeologique de L’Iran, vol.2, Haarlem, Netherlands : Joh. Enschedé en Zonen, 1937.
Hollis Images, 2019, Retrieved Dec. 21, 2019, from
https://images.hollis.harvard.edu/primo-explore/viewcomponent/L/HVD_VIAolvsite 47775?vid=HVD
Sarre, Friedrich, Denkmäler persischer Baukunst: geschichtliche Untersuchung und Aufnahme muhammedanischer Backsteinbauten in Vorderasien und Persien, Berlin, 1910.
- این مقاله قبلا در دانشنامۀ جهان اسلام، جلد 28، صفحۀ 360 تا 364 چاپ شده و با اندکی تغییر در دانشنامه اصفهان منتشر شده است.[↩]
- مراجعه کنید به (پازوکى طرودى، شادمهر، 1384ش، ص 69).[↩]
- در ادامۀ مقاله شرح آن آمده است.[↩]
- خوزانی اصفهانی، 2015، ج 3، بخش 1، ص 146.[↩]
- همچنین مراجعه کنید به (اسکندرمنشى، 1392ش، ج 1، ص 157).[↩]
- خوزانی اصفهانی، همانجا.[↩]
- شاردن، 1811، ج 7، ص 417.[↩]
- گدار، 1937، ص 96.[↩]
- مراجعه کنید به (سازمان میراث فرهنگى، پرونده ثبتى «مسجد شیخ لطفالله»، ش 105، ص 1).[↩]
- مراجعه کنید به (تبریزى، 1373ش)[↩]
- مراجعه کنید به (تبریزى، 1373ش، ص 295ـ297).[↩]
- افوشتهیی، 1373ش، ص 539.[↩]
- شاردن، 1811، ج 7، ص 363.[↩]
- مراجعه کنید به (بیگباباپور، 1394ش، ج 3، ص 1743ـ1744، 1843، 1852).[↩]
- مراجعه کنید به (همایی، 1334ش، ص 288ـ290).[↩]
- مراجعه کنید به (سازمان میراث فرهنگى، همان پرونده، ص 17).[↩]
- ورجاوند، 1356ش، ص 3.[↩]
- مراجعه کنید به (همان، ص 3).[↩]
- مراجعه کنید به (فرانته، 1968، تصویر 1).[↩]
- آلبومخانۀ کاخ گلستان، آلبوم 168، عکس 18؛ آلبوم 199، عکس 14.[↩]
- مراجعه کنید به (ارباب اصفهانی، 1368ش، ص 66، 336)[↩]
- مراجعه کنید به (زاره، 1910، ج 3، ص 46)[↩]
- براى دیدن عکسهاى بایرون از این بنا مراجعه کنید به (آرکنت، 2019).[↩]
- ورجاوند، 1356ش، ص 4-5.[↩]
- نورصادقی، 1316ش، ص 107.[↩]
- ورجاوند، 1356ش، ص 3.[↩]
- گدار، 1937، ص 96.[↩]
- مراجعه کنید به (مجموعه تصاویر هولیس، 2019).[↩]
- مراجعه کنید به (نورصادقى، 1316ش، ص107).[↩]
- مراجعه کنید به (رجایى، 1393ش، ج 2، ص 773).[↩]
- نصرآبادی، 1378ش، ج 1، ص 297.[↩]
- آلبومخانۀ کاخ گلستان، آلبوم 199، عکس 14، 25.[↩]
- بلر، 2013، ص 15.[↩]
- مراجعه کنید به (سازمان میراث فرهنگى، همان پرونده، ص 18).[↩]
- هنرفر، 1350ش، ص 406.[↩]
- بلر، 2013، ص 18.[↩]
- هنرفر، 1350ش، ص 412ـ415.[↩]
- براى دیدن متن همۀ کتیبههاى بنا و سیر تحوّل آنها مراجعه کنید به (اکرامى، 1397ش).[↩]