خانه / آموزشی / چرا دانشنامه اصفهان؟

چرا دانشنامه اصفهان؟

هنوز هیچ مقاله ای برای این مدخل نوشته نشده است. علاقه مندان از طریق فرم زیر می توانند مقاله خود را ارسال کنند.

دائرة المعارف‌های عمومی و تخصصی در فرهنگ هر جامعه‌ای بیانگر میزان تحقیقات انجام شده و به تبع آن حکایتگر دانشها و تجربه‌های به دست آمده در آن جامعه است. تب دائرة‌المعارف نویسی در کشور ما چند دهه است بالا گرفته و مؤسسات پژوهشی دولتی و خصوصی به این کار اقبال نشان داده‌اند. پرسش اساسی این نوشته این است که چرا اولا باید دانشنامه یا دائرة‌المعارف تولید کرد و خواند؟ و ثانیا چرا دانشنامۀ اصفهان؟ برای پاسخ به این سوالها باید آگاهی مختصری از این که اندیشۀ دائرة‌المعارف نویسی به عنوان پدیده‌ای حاصل دنیای مدرن چگونه و از کی آغاز شده است بدانیم و افزون بر این ضوابط معیار در تدوین یک اثر دائرة‌المعارفی را. با پاسخ به این دو سوال فرعی می‌توان پاسخ سوال اصلی را یافت و دانست که دانشنامه‌ها چه نقشی در فرهنگ و دانش جامعه ایفا می‌کنند.

تعریف

منظور از دانشنامه یا دائرة المعارف گنجینه‌ای از دانشهای دقیق و درست است که در قالب مجموعه‌ای از مقالات نظام‌مند به ترتیب الفبایی، در قلمرو اطلاعات عمومی یا یک موضوع خاص مانند مطالعات اسلامی یا فرهنگ و تمدن مسلمانان یا فرهنگ ایران یا فرهنگ منطقه‌ای از ایران مانند اصفهان تهیه و تدوین می‌شود. مخاطبان دانشنامه‌ها تحصیلکرده‌های غیرمتخصص هستند. در این تعریف، معنای کلمه “نظام‌مند یا سیستماتیک” ماهیت اصلی دانشنامه را بازتاب می‌دهد و نقش کلیدی در فهمیدن کارکرد دانشنامه دارد. بقیۀ اجزای این تعریف واضح است. منظور از “نظام‌مند” معنایی است که اصحاب دائرة‌المعارف نویسیi، از قرن هفدهم و هجدهم به بعد در اروپا مراد کردند. دانشنامه‌ها دستآورد عصر روشنگری‌اند و بر ارائۀ دانشهای زمانه با تکیه بر عقل، علم تجربی و اندیشۀ سکولار تأکید دارند. در نظر اصحاب دائرة المعارف، دانشنامه یک نهضت همه چیز دانیii و پژوهشی جمعی است که طی آن با بسیج همۀ امکانات معرفتی، با نگاهی بی‌طرفانه و کل‌نگر، بهترین و دقیقترین دانشهای بشری موجود در هر زمینه با 1- رویکردی تاریخی، 2- ساختاری منطقی و 3- بیانی موجز و در عین حال نسبتا فراگیر عرضه می‌شود. ترکیب این سه عنصر تعریف اصطلاح «نظام‌مند» است.

فرآیند تولید دانش

مسیر کار تولید دانش در محافل علمی از ارائۀ درسگفتار یا مقاله‌ای، حاوی نظریه یا نکتۀ جدید دربارۀ موضوع/مسئله خاص یا توصیف و دسته‌بندی جدید از مسألۀ‌ای قدیم، شروع می‌شود. در آثار بعدی آن نظریه/نکته یا توصیف از سوی خود مؤلف یا دیگران بیشتر بررسی می‌شود. مجموعۀ این بررسیها در کتابی چاپ می‌شود و سپس مقاله‌ها و کتابهای دیگر، انبوهی از اطلاعات را دربارۀ همان موضوع/مسئله در اختیار خوانندگان قرار می‌دهند و بدین شکل در طول تاریخ برای آن موضوع یا مفهوم ادبیاتی یعنی منابعی شکل می‌گیرد. پس از چند سال برای نسل جدید امکان مراجعه به همۀ آن منابع و پیگیری سیر تاریخی بحث وجود ندارد. اینجاست که کسانی (در یک کار گروهی) که خود همۀ منابع را دربارۀ آن موضوع یا مسئله خوانده‌اند و با تاریخ شکل‌گیری بحثهای پیرامون آن آشنایند، به نوشتن مقاله‌ای دست می‌زنند که ضمن ارائه یک نگاه کلی به موضوع/مسأله، مهمترین آثار و ایده‌ها در آن گستره را به خواننده ارائه می‌کنند. نویسندگان مقالات دانشنامه‌ای با تولید چنین اثری اولا در وقت خواننده صرفه‌جوئی می‌کنند، ثانیا خلاصه‌ای از اطلاعات و دانشها در آن موضوع/مسئله را در اختیار خواننده قرار می‌دهند و زمینه را برای پیشرفت حداقل یک گام مهیا می‌کنند. ثالثا امکان ادامۀ تحقیق را برای اهل آن فراهم می‌کنند. پس دانشنامه علی‌الاصول باید به داده‌ها و ایده‌های منتشر شده قبلی در کتابها و مقالات آکادمیک متکی باشد. اما گاهی از منابع تاریخ شفاهی نیز استفاده می‌شود. ما در دانشنامۀ اصفهان در فرآیند تولید مقالات چنین رویّه‌ای را طی خواهیم کرد و می‌کوشیم علاوه بر مراجعه به متون معیار به تاریخ شفاهی به خصوص در حق استادکاران هنرمند اصفهانی که نسلشان رو به کاهش است مراجعه ‌کنیم. در تألیف جمعی مقالۀ دانشنامه‌ای چند ایستگاه طراحی می‌شود که هر مقاله در همه یا اکثر ایستگاهها توقف خواهد داشت بسته به توان و دانش مؤلف آن. ایستگاهها از این قرارند: طراحی مدخل و تعیین جایگاه آن در شبکه مدخلها؛ سفارش مقاله به مؤلفی مسلط به همۀ ابعاد موضوع؛ تألیف مقاله بر اساس سیاستهای نگارشی سازمان تولیدکننده دانشنامه؛ ارزیابی اول؛ ارزیابی دوم یا تفصیلی شامل بازبینی محتوا، منابع و نشانیها به توسط محققی همتراز مؤلف یا بالاتر از او؛ ویرایش؛ کتابشناسی؛ بازبینی؛ نگاه آخر توسط سرویراستار و مؤلف.

مقالات نظام‌مند

مقالۀ دانشنامه‌ای باید «نظام‌مند» باشد، یعنی دارای رویکردی تاریخی، ساختاری منطقی و بیانی موجز. از این رو، گفته‌اند هر کس مقاله دائرة‌المعارفی بخواند پا بر دوش تجربه و دانش پیشینیان خود می‌گذارد. از این روست که استادان همیشه به دانشجویان پیشنهاد می‌کنند برای آشنایی با سابقۀ هر بحثی ابتدا مقاله‌ای از دائرة‌المعارفهای معتبر بخوانند و بعد با رجوع به بعضی از منابع آن مقاله، کار تحقیق خود را ادامه دهند. البته با این فرض که استاد و دانشجو بنا دارند قلمرو دانش را یک گام به جلو ببرند و نه صرفا بنای رونویسی از منابع.

معنای قید بی‌طرفانه و کل‌نگر در تعریف اصحاب دائرة‌المعارف نویسی روشن است و البته طبیعی است اگر مولفان مقاله‌های دائرة‌المعارفی از انتخاب و طرح یک نظر قابلِ اعتنا عامدانه بگذرند، اثر آنان از اعتبار و معیار کافی برخوردار نخواهد بود. باید توجه داشت که در این جا قید بی‌طرفی ناظر به مقام گردآوری اطلاعات است و نه ناظر به اظهار نظر علمی. در این دومی کسانی تردید دارند که عالِم می‌تواند کاملا در بحث علمی بی‌طرف باقی بماند. اما در ادامۀ این نوشته دربارۀ هر سه مولفۀ تشکیل دهندۀ معیار «نظام‌مند» توضیح می‌دهم.

  1. رویکرد تاریخی. اصطلاحی است که گاهی برای معادل آن از historical approach  استفاده می‌شود. در این جا منظور آن است که نویسنده در ارائۀ اطلاعات روند تاریخی شکل‌گیری موضوع یا مفهوم را در نظر داشته باشد. پس اگر در بارۀ فرد یا موضوعی یا مفهومی مقاله می‌نویسد باید به تغییرات و تحولات اساسی در زندگی شخص، تغییرات معنایی در موضوع و مفهوم مورد نظر توجه داشته باشد. این معنای اصطلاح روشن است و پیچیدگی ندارد، هرچند خطاهای تاریخی فراوانی در منابع به دلیل بی‌توجهی به این رویکرد دیده می‌شود. اصطلاح رویکرد تاریخی خودش هم دچار تغییرات معنایی شده و دو معنای دیگر هم پیدا کرده است که کمی پیچیده‌اند و از خواننده می‌خواهم اگر مطالب گویا نیست از این پاراگراف بگذرد. گاهی مراد از رویکرد تاریخی دیدگاهی است که هگل فیلسوف آلمانی تبار (متوفی1832) ارائه کرد. ارسطو پیشنهاد می‌کرد هر شیئی را از طریق جنس و فصل آن بشناسیم، اما در قرن نوزدهم عده‌ای به تبع هگل بر این باور شدند که هر چیزی را در درون پدیدۀ کلی‌تری به نام تاریخ باید شناخت. شناخت همه چیز به گونه‌ای، در این نگاه، تاریخی یا تاریخمند می شود؛ یعنی ادله و تفسیرهای موجود برای یک رفتار یا نظریه صرفا متعلق به همان بافت تاریخی است و مطالعۀ آن بافت تاریخی با همۀ تغییراتش اهمیت فوق العاده پیدا می‌کند و تاریخ اندیشه مرادف تاریخ می‌شود. از این معنای دوم با کلمه historism یاد می‌شود که گاهی در زبان فارسی با همان نگاه یا رویکرد تاریخی معادل گرفته می شود. نظریۀ “پارادایم” یا “سرمشق و چارچوب” تامس کوهن متأثر از این نگاه تاریخی در عرصه‌های علوم تجربی پدید آمد. کسانی مثل ویلهلم دیلتای همۀ علوم انسانی را علوم تاریخی به این معنا می‌دانند و در عین حال در مقابل موضع پوزیتیویستها آن را محکومِ قواعد و روشهای علوم تجربی نمی‌دانند. با ظهور historism یعنی نگاه تاریخی به همۀ علوم و معارف، دیدگاه دیگری که از فروع نگرش پوزیتیویستی در فلسفه است به نام historicism iii یا historicity، یعنی امکان اثبات هر گونه ادعای تاریخی فقط از طریق شواهد معتبر، مطرح شد. در این روش، صدق و کذب داده‌ها، که مقابل داده‌های پیش از تاریخ اعم از میتها و اسطوره‌ها قرار می‌گیرد، چه از قبیل ادعاهای ادیان در کتابهای مقدس باشد و چه از قبیل ادعاهای مورخان، در پرتو شواهد عقل پسند و قابل اثبات و انتقال برای دیگری، ممکن و اثبات همه چیز در سایه نظام علّی- معلولی و به تعبیر دقیقتر نظام همبستگی (گونه‌ای رابطۀ عِلّی) در جهان، جستجو می‌شود تا قواعد کلی و الگوهایی برای پیش بینی‌های تاریخی پیدا شود. این روش یا رویکرد تاریخی با روش مطالعۀ پدیدارشناسانه دین، که باید در جای خود توضیح داد، سازگاری ندارد. مراد پیروان اصحاب دائرة‌المعارف از رویکرد تاریخی جمع این سه معنایی است که در طول دو قرن شکل گرفت. بنابر این ضابطۀ معیار در تالیف هر مقاله دائرة‌المعارفی رعایت ترتیب تاریخی، توجه به بافت تاریخی موضوع، و اجتناب از نقل مطالبی است که قابل اثبات برای دیگران نیست.
  2. ساختاری منطقی. برای نوشتن هر مقاله‌ای مؤلف باید برای ارائه مطالب مهندسی کند و این مهندسی منطقی می‌خواهد. در این جا نمی‌توان یک الگو برای ساختار منطقی همۀ مقاله‌ها تعریف و همه را به تبعیت از آن دعوت کرد. اما مهم این است که منطقی در کار باشد که اگر در هر جای مقاله مؤلف یا خواننده بپرسد این مطلب به کدام بخش از ادعای مقاله مربوط می‌شود، بتوان جای آن را تشخیص داد و گرفتار آشفتگی ذهنی و نوشتاری نشد. نظام مهندسی مقاله‌هایی که ساختار منطقی دارند با ابزاری به نام “پاراگراف/بند” تحقق پیدا می‌کند. کتابهای قدما این صورتبندی یا ابزار را نداشتند. در مقاله‌ای پژوهشی با ساختار منطقی هر پاراگراف باید دارای یک مطلب اصلی، توضیح منسجم دربارۀ آن و در نهایت دارای پیوستگی باشد (در اینجا از توضیح مطلب اصلی، انسجام و پیوستگی صرف نظر شده است). اما در مقالات دانشنامه‌ای هر پاراگراف/بند ناظر به یک دورۀ تاریخی یا ناظر به جنبه‌ای از موضوع است با حفظ انسجام و پیوستگی. پس این گونه نیست که پاراگراف زینت صفحه باشد و مؤلف هر گاه دوست داشت یا احساس کرد خواننده خسته شده است، مطلب را از سر خط شروع کند یا ادامه دهد یا برای این که صفحه بیشتر پر شود از قید پاراگراف بندی خود را رها کند. پاراگرافها علائم ساختار منطقی مقاله‌اند و مؤلف باید در رعایت ترتیب آنها بسیار دقت کند.
  3. بیان موجَز. در مقالۀ دائرة‌المعارفی قرار بر این است که خواننده از یک سیر تاریخی طولانی و گاهی پرحجم از اطلاعات با کلماتی محدود آگاه شود. پس اولا مقاله باید به صورت یک شبکه درآید؛ یعنی نویسنده دربارۀ هر موضوع یا مفهوم مرتبط با مقاله به جای خودش ارجاع دهد. مثلا اگر مقاله دربارۀ یکی از محله‌های اصفهان است نمی‌توان به توضیح همۀ آثار مهم باستانی در آن محله پرداخت، بلکه مؤلف صرفا با نوشتن نام آثار مهم (در مثال ما محلۀ جوباره اصفهان و مثلا مناره‌ها یا کنیسه‌های آن) و گذاشتن ستاره یا هر علامت قراردادی دیگر خواننده را به آن عنوان/مدخل ارجاع می‌دهد. تاسیس چنین شبکه‌ای از مدخلها که می‌توان آن را مهندسی مقالات نامید، در هر دانشنامه‌ای ضرورت دارد و کار آسانی نیست. در دانشنامه اصفهان بر روی عناوین یا مدخلهای فرعی مقاله‌دار ستاره گذاشته شده و در وب سایت به صورت رنگی و دارای قابلیت کلیک نمایش داده می‌شود. اما در این ستاره‌گذاری افراط نشده است بلکه به مواردی محدود شده که احتمال دارد خواننده نداند مقاله‌ای مستقل برای آن طراحی شده است. ثانیا مؤلفان مقالات دائرة‌المعارفی باید در انتخاب مطالب هر مقاله به اهم و مهم توجه کنند و از موارد بی‌اهمیت که دانستن و ندانستن آن برای خواننده تفاوتی ندارد بگذرند. ثالثا مطالب را با زبانی استوار، دقیق و به تعبیر ادبا خالی از حشو و اضافه و شور و حرارت بیان کنند. تشخیص این که چه مطلبی بیاید و چه مطلبی نیاید از اموری است که آسان می‌نُماید ولی افتاده مشکلها.

اصفهانیکا در یک نگاه

     با چنین تعریفی از دائرة‌المعارف، ما در دانشنامۀ اصفهان (اصفهانیکا) درصددیم اولا دانشهایی دقیق و جامع دربارۀ تاریخ، فرهنگ، و تمدن اصفهان را به شکل سامان‌مند به محققان، تحصیلکرده‌های غیرمتخصص و همۀ علاقمندان ارائه کنیم. چارچوب مفهومی یا نظری در همۀ این مقالات «اصفهان» است. ثانیا با معرفی این دانشها به ایرانیان و غیرایرانیان هم از هویت فرهنگی-تمدنی اصفهان حفاظت و مراقبت کنیم و هم از آنها دعوت کنیم تا به اصفهان بیایند و شکوه یک تمدن و بالیدن یک فرهنگ چند صدایی را با تاریخی بلند ببینند. در اصفهانیکا، دانشها و اطلاعات به سه زبان فارسی، عربی، و انگلیسی و با دو روش ارائه می‌شوند: اول: زیر عنوانها/مدخلها بر اساس حروف الفبا و دوم: براساس یک تقسیم‌بندی موضوعی دوازده گانه. افزون بر این، کاربران از طریق پنجرۀ جستجو هم می‌توانند به مقصد و مقصود خویش دست یابند.

چند نکته

این یادداشت با بیان سه نکته به پایان می‌رسد: یکم، تولید دائرة‌المعارف یک اصل ضروری برای تکمیل چرخۀ تولید دانش است. اما باید چند برابر تلاشی که برای تولید چنین اثری در کار است، صرف تولید مقاله‌ها و کتابهای معیار شود تا در چرخۀ مذکور به عنوان پایۀ اطلاعات استفاده شوند. تولید این دو نوع اثر با یکدیگر رابطۀ دیالکتیکی دارند و هیچکدام از دیگری بی‌نیاز نیست. حوزه‌ها و دانشگاهها در کنار کار آموزشی فقط به مقالاتی با موضوع جزئی می‌پردازند و متولیان دانشنامه‌ها به کار تولید مقالات دائرة‌المعارفی. بدون آثار معیار جزئی دانشگاهی نوشتن مقاله معیار دائرة‌المعارفی امکان ندارد و بدون داشتن و خواندن مقالۀ دائرة‌المعارفی امکان پیشرفت در خلق آثار جدید وجود ندارد. دوم، اکنون با کم کاری در قلمرو تولید مقاله و کتابهای معیار در ایران، مؤلفان مقالات دائرة‌المعارفی، با همین تعداد محدود، کم و بیش در همۀ مؤسسات مربوط باید تاوان فقدان منابع و تحقیقات خوب دربارۀ موضوعات مختلف را بپردازند و در حقیقت، به جای جمع‌آوری و گزارش انتقادی پژوهشهای قبلی، خود به تهیۀ مقدمات و پژوهش دست بزنند. با این فرض که کار آنها درست به انجام برسد، این شیوۀ نگارش مقاله علاوه بر آن که طاقت فرساست و سوهان روح، عمر نوح می‌خواهد و گنج قارون. بیم آن می رود که این روند به پایان نرسد. سوم، پیشنهاد می‌شود مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی و دانشگاهها بر تکراری نبودن موضوع تحقیق بیشتر مواظبت کنند و در پیشینۀ تحقیق قبل از هر کاری محقق و دانشجو را ملزم به خواندن مقالۀ دائرة‌المعارفی کنند. در این صورت خروجی آنها دستمایۀ مؤلفان مقالات دائرة‌المعارفی خواهد شد. دانشنامه اصفهان برای پرهیز از کار تکراری مقالات خوب سایر دائرة‌المعارفها دربارۀ اصفهان را با حفظ حقوق معنوی آنها بازنشر می‌دهد.

سعید عدالت نژاد

معاون علمی دانشنامه اصفهان و عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی

  1. The Encyclopedist[]
  2. Pansophical movement[]
  3. نمی‌توان برای این اصطلاح معادل یک کلمه‌ای در زبان فارسی گذاشت. از این رو در متن این اصطلاح را با چند کلمه معنا کردم.[]
شیوه استناد به این مقاله
کپی متن
Edalatnejad, Saeid. "Why the Encyclopaedia Isfahanica?." isfahanica, https://isfahanica.org/?p=3448. 12 November 2025.

مطالب مرتبط

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *